از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار .گاندی
کسی که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.بنجامین فرانکلین

| صفحه اصلی | گالری عکس | آموزش | تازه ها | اوقات شرعی روستا | آب و هوای روستا | نقشه هوایی روستا | تالار گفتگو | دانلود | پیوندها | تماس با ما |

فلسفه زندگى به خوبى روشن است ؛ چرا كه دنيا محل كشت ، آزمايش ، پرورش و تحصيل كمالات علمى براى آخرت است . به تعبير بعضى از آيات و روايات : دنيا مزرعه ، تجارت خانه ، دانشگاه ، ميدان تمرين و يا به منزله ((عالم جنين )) براى جهان آخرت است .

آخرت هم مركز انوار الهى ، دادگاه بزرگ حق ، محل رسيدگى به حساب اعمال و جوار قريب و رحمت خداوند است .

در اين جا مى توان گفت : فلسفه عالم ((برزخ )) كه در فاصله ميان دنيا و آخرت قرار گرفته ، مانند فلسفه هر چيز ديگرى است كه به منظور انداختن ميان دو چيز، مورد استفاده قرار مى گيرد. انتقال از محيطى به محيط ديگر كه از هر نظر با آن متفاوت است ، در صورتى قابل تحمل است كه فاصله اى وجود داشته باشد؛ فاصله اى كه بعضى از ويژگى هاى چيز اول و پاره اى از ويژگى هاى چيز دوم در آن جمع باشد.

معلوم است كه قيامت براى همه انسانها در يك روز تحقق مى يابد؛ چرا كه زمين و آسمان بايد دگرگون شود، عالمى جديد و تو ايجاد گردد، حيات نوين انسانها در آن عالم صورت گيرد، بيان حال راهى جز اين نيست كه در ميان دنيا و آخرت ، براى برزخى باشد و ارواح ، به مرور زمان بعد از جدا شدن از بدن هاى مادى عنصرى ، به ((برزخ )) منتقل گردند و به اصطلاح ، ((آيندگان )) به ((رفتگان )) بپيوندند، و تا پايان دنيا در آن جا جمع شوند.

پس از پايان دنيا و آغاز آخرت ، همه با هم محشور مى شوند؛ زيرا ممكن نيست كه هر انسانى مستقلا براى خود قيامتى داشته باشد؛ چرا كه قيامت بعد از فناى دنيا و تبديل زمين و آسمان ها به زمين و آسمان هاى ديگر است ؟ و همه مردم ، بايد براى حساب رسى اعمال در يك روز و يك سرزمين اجتماع كنند.

تشبيه عالم برزخ به خواب

قرآن و روايات ، عالم برزخ را به عالم خواب تشبيه كرده اند: خواب را مرگ و مرگ را خواب دانسته اند با اين تفاوت كه خواب مدتش كوتاه تر از مرگ است .

قرآن مى فرمايد: ((خداوند، ارواح را به هنگام ((مرگ )) قبض ‍ مى كند، ارواحى را هم كه نمرده اند نيز به هنگام خواب مى گيرد، سپس ‍ ارواح كسانى را كه مرگ آن ها را صادر كرده نگاه مى دارد و ارواح ديگرى كه (بايد زنده بمانند و) فرمان ادامه حياتشان را داده به بدن هايشان تا هنگام سرآمد ((اجل و مرگ )) باز مى گرداند(116).

آيه با صراحت كامل بيان گر آن است كه : مرگ و خواب ، از يك جنس ‍ هستند و خداوند در هر دو حال جان را مى گيرد، با اين حساب كه ((خواب )) چهره ضعيفى از ((مرگ )) و ((مرگ )) نمونه كاملى از ((خواب 9 است آن كس كه اجلش رسيده باشد خداوند جان او را نگاه مى دارد، و آن كس كه اجلش هنوز نرسيده باشد جانش را در وقت بيدارى به او باز مى گردند.

روايات نيز مرگ را به خواب تشبيه كرده اند: در اين جا به ذكر چند روايت مى پردازيم .

1 - از پيامبر اسلام عليه السلام نقل شده كه فرمود: ((خواب برادر مرگ است . (117)

2 - روزى آن حضرت به اقوامش خطاب كرد و فرمود: ((اى پسران عبدالمطلب ! همانا پيشوا و رهبر جامعه به فاميلش دروغ نمى گويد. سوگند به آن كسى كه مرا به راستى و پيامبرى فرستاد شما مى ميريد همان طور كه مى خوابيد و بر انگيخته مى شويد هم چنان كه بيدار مى شويد)). (118)

3 - شخصى از امام جواد عليه السلام پرسيد: ((مرگ )) چيست ؟ در پاسخ فرمود: ((همين خوابى است كه هر شب سراغ شما مى آيد، با اين تفاوت كه مدت ((مرگ )) حوادث تلخ و شيرينى كه براى انسان رخ مى دهد. (پس خود را براى آن ، آماده كن .))) (119)

4 - از امام باقر عليه السلام نقل شده : ((هر كس بخواند نفس او به آسمان صعود مى كند و روح در بدنش باقى مى ماند. در ميان اين دو ارتباطى ، هم چون ارتباط نور و شعاع خورشيد، با خورشيد است . هرگاه خداوند فرمان قبض روح آدمى را صادر كند ((روح )) دعوت او را اجابت مى كند و به سوى خدا پرواز مى نمايد و هنگامى كه اجازه بازگشت روح را دهد ((روح )) به تن باز مى گردد.(120)

5 - حضرت على عليه السلام فرمود: مسلمان نبايد با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارت و بستر نرود، اگر آب نيابد تيمم كند؛ زيرا روح مؤ من به سوى خداوند متعال بالا مى رود، او را مى پذيرد و به او بركت مى دهد، هرگاه پايان عمرش فرا رسيده باشد او را در گنج هاى رحمتشقرار مى دهد! و اگر فرا نرسيده باشد او را با فرشتگان امينش به جسد باز مى گرداند.

6 - حضرت رسول عليه السلام فرمود: الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا ((مردم در خوابند وقتى كه مردند، بيدار مى شوند.)) (121)

از حديث اخير، چنين فهميده مى شود كه : عالم برزخ از يك نظر، در مقايسه با عالم آخرت يك نوع خواب است ، ولى نسبت به زندگى دنيا، يك زندگى بسيار وسيع تر از زندگى دنيا است .

 

 

 

 

 

116-سوره زمر آيه 42.

 

 

117-انسان در مراحل شش گانه ، ص 107.

 

118-انسان در مراحل شش گانه ، ص 107.

 

119-معانى الاخبار، ص 289.

120-تفسير صافى ، جلد 2، ص 468.

121-مجموعه و رام ، ج 1، ص 150، الحكم الزهرة ، ص 229.

 


 

 

 

 

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:فلسفه ,برزخ, چيست ,؟, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ایا شفاعت تشویق به گناه نمی باشد؟                                                                                               شفاعت نه تشویق به گناه است و نه چراغ سبز براى معاصى، نه عامل عقب افتادگى و نه چیزى شبیه پارتى بازى در جامعه هاى دنیاى امروز، بلکه یک مسأله مهم تربیتى است که ازجهات گوناگون آثار مثبت و سازنده دارد، از جمله:

الف: ایجاد امید و مبارزه با روح یأس ـ بسیار مى شود که غلبه هواى نفس سبب ارتکاب گناهان مهمى مى شود و به دنبال آن روح یأس بر کسانى که مرتکب آن گناهان شده اند غلبه مى کند، و این یأس آنها را به آلودگى بیشتر، وغوطهور شدن در گناهان سوق مى دهد، زیرا آنها فکر مى کنند آب از سرشان گذشته، بنابراین چه یک قامت چه صد قامت!.

ولى امید به شفاعت اولیاء الله به آنها نوید مى دهد که اگر همین جا متوقف شوند، و خود را اصلاح کنند، ممکن است گذشته آنها از طریق شفاعت نیکان و پاکان جبران گردد، بنابراین امید شفاعت به متوقف شدن گناه و بازگشت به سوى صلاح و تقوى کمک مى کند.

ب: ایجاد رابطه اى معنوى با اولیاءالله ـ با توجه به آنچه در تفسیر مفهوم شفاعت در بالا گفته شد گرفتن این نتیجه آسان است که شفاعت منوط به وجود نوعى رابطه در میان «شفیع» و «شفاعت شونده» است، رابطه اى معنوى از نظر ایمان، و بعضى از صفات فاضله ـ و انجام حسنات.

مسلماً کسى که امید به شفاعت دارد سعى مى کند به نوعى این رابطه را برقرار سازد، و کارى که موجب رضاى آنها است انجام دهد، پلهاى پشت سر را خراب نکند، پیوندهاى محبت و دوستى را تا به آخر نگسلد.

مجموعه این امور عامل مؤثرى براى تربیت او خواهد بود، و سبب مى شود که تدریجاً از صف آلودگان درآید، یا لااقل در کنار پاره اى از آلودگیها به اعمال نیک روى آورد، و از سقوط بیشتر در دامان شیطان رهائى یابد.

ج : تحصیل شرائط شفاعت ـ در آیات قرآن شرائط مختلفى درباره شفاعت ذکر شده که از همه مهمتر اذن و اجازه پروردگار بود، مسلّماً کسى که امید و انتظار شفاعت دارد، باید این اذن و اجازه را به نحوى فراهم سازد، یعنى کارى انجام دهد که محبوب و مطلوب خدا است.

در بعضى از آیات آمده است که در قیامت شفاعت تنها براى کسانى مفید خواهد بود که خداوند رحمان اجازه براى شفاعت او داده و از گفتار او راضى است (طه 109).

در آیه 28 انبیاء آمده است تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى شدند که به مقام ارتضاء (خشنودى خدا) برسند، و طبق آیه 87 مریم داراى عهد الهى هستند، و چنانکه گفتیم همه این مقامات در سایه ایمان به خدا و دادگاه عدل او و اعتراف به حسنات و سیئات (نیکى اعمال نیک و بدى اعمال بد) و گواهى به صحت تمام مقرراتى که از سوى خدا نازل شده است پیدا مى شود.

بعلاوه در بعضى از آیات آمده است که شفاعت شامل ظالمان نمى شود، به این ترتیب امیدواران شفاعت باید از صف ظالمان (ظلم به هر معنى که تفسیر شود) خارج گردند.

مجموعه این جهات سبب مى شود که امیدواران شفاعت در اعمال گذشته خویش تجدید نظر کنند و نسبت به آینده تصمیمهاى بهترى بگیرند، این خود نیز یک نقطه مثبت و عامل مؤثر تربیت است. مولاى متقیان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)می فرماید: لاشَفیعَ اَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ: «شفاعت کننده اى موفقتر از توبه نیست»(نهج البلاغه کلمات قصار کلمه 371.)

نویسنده: ׀ تاریخ: یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:فلسفه, شفاعت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 28 صفحه بعد

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است
ضمن تشکر از بازدید شما دوست عزیز از سایت روستای آزادوار
داود